سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

90/12/15
7:56 ع

مواد و مصالح ساختمانی در هر دوره از تاریخ معماری ایران، سبک و سیاق و شکل خاصی به معماری بخشیده به گونه ای که در صورت بررسی مواد و مصالح بناهای متعلق به دوره های مختلف تاریخی،‌ می توان میزان دسترسی معماران و استادکاران به امکانات ساخت و احداث بنا را مورد بررسی قرار داد.
«علی رضا بهرمان» کارشناس ارشد مرمت و استاد دانشگاه که در پروژه های بزرگی مانند کارگاه مرمت کاخ شهربانی، مسجد سپهسالار، مرمت سنگ و تزیینات بنا را برعهده داشته در حوزه تزیینات معماری بناهای تاریخی متخصص است در مورد تزیینات و مواد و مصالح به کار رفته شده در معماری دوران قاجار و پهلوی اول می گوید:
* آغاز معماری ایران به چه دوره ای بر می گردد؟
- ایرانیان به لحاظ شرایط اقلیمی ویژه کشور اغلب برای ساخت بناها از مصالح و مواد مقاوم بهره می گرفتند و بر همین اساس در زمینه ساخت بناها تبحر کافی پیدا کردند و به سرعت توانستند به هنر معماری در معنای واقعی آن دسترسی پیدا کنند. چنانچه آثار و ابنیه تاریخی به جای مانده از تاریخ کهن ایران مانند چغازنبیل نشانی از این حکایت است. همچنین در دوره های پارتی و ساسانی سبک و سیاق معماری سنگی به شناخت بهتر مواد و ساخت بناهای عظیم، طاق ها و کتیبه ها منجر شد که این روند در اواخر دوره ساسانی به شکل کاملی بروز پیدا کرد. با آغاز دوره اسلامی روند معماری ایران پویاتر شد تا جایی که در دوره سلجوقی، با تکمیل شدن مباحث سازه ای،‌ معمارها فرصت پیدا کردند تا از آجر، ملاط و تزیینات در ساخت بناها استفاده کنند که این هنر به ویژه در دوران اسلامی، در سطوح عالی آن به چشم می خورد. در اواخر دوره مغول اطلاعات مربوط به سازه و بنا تکمیل و معماری بنا از نظر فضاها کامل شد و بناهای به جا مانده از این دوره به عنوان یکی از کامل ترین نمونه های فضاهای معماری شهری، جلوه گر شد. پس از مغول و در دوران تیموریان کاشیکاری با سبک و سیاق کاشی معرق و به شکل بی نظیر به کار گرفته شد که این سبک در دوره صفویه نیز ادامه پیدا کرد، در این دوره سرعت ساخت و ساز استفاده از کاشیکاری هفت رنگ را جایگزین استفاده از کاشی های معرق کرد.
* در دوره قاجار با چه شکل خاصی از معماری و تزیینات بنا روبرو هستیم؟
- سبک های آذری و اصفهانی که به ویژه در دوران صفویه و با استفاده از کاشی های هفت رنگ و لعاب های رنگارنگ معمول بود،‌ به دوران قاجار نیز راه یافت و به ویژه بهره گیری از سبک اصفهانی در بناهای عام المنفعه و مذهبی کاملا مشهود بود.
در دوره های میانی قاجار، تحولات جهانی و گسترش صنعت در جهان بر بخش هایی از معماری ایران تاثیر گذاشت به طوری که با آغاز قرن 19 نوعی آمیختگی معماری اصیل ایرانی با معماری مدرن، به چشم می خورد.
اختراع ماشین و احداث کارخانه ها، تولید انبوه و به دنبال آن تولید مواد و مصالح جدید ساختمانی از جمله آهن را به دنبال داشت، که با تولید آهن به طور انبوه‌، معماران از این ماده جدید در ساخت و ساز و احداث بناها استفاده کردند.
* حضور معماری مدرن و تلفیق آن در معماری کهن ایرانی تا چه میزان بر هویت معماری ایرانی تاثیر گذاشت و آیا در این دوره بناهایی را می توان شاهد بود، که هنوز تاثیر معماری اصیل ایرانی بر ساختارشان به طور کامل دیده شود؟
- معماری مدرن به راحتی در زوایای معماری کهن ایرانی رخنه کرد به طوری که در معماری بناهای دوران قاجار تاثیر این سبک معماری به وضوح دیده می شود، اما به هر حال تاثیر معماری مدرن بر بناهای سنتی، همچون سایر بناها نبود. برای مثال می توان از مسجد سپهسالار نام برد که هر چند ساخت آن به اواسط دوره قاجار و تاثیر معماری مدرن بر معماری آن روز ایران باز می گردد، اما بنای مسجد، در قالب یک مکان مذهبی،‌ نمایانگر ارزش های معماری اسلامی و ایرانی است. هر چند مسجد سپهسالار براساس طرح ها و نقشه های یکی از نخستین فارغ التحصیلان ایرانی در حوزه معماری از اروپا ساخته شد اما در این بنا سبک اصفهانی با تزیینات اسلامی قابل مشاهده است.
* تغییر در ساخت و ساز بناهای جدید در دوره قاجار چگونه به وجود آمد؟
- تغییر در مواد و مصالح معماری،‌ تغییر در شکل و ساختار معماری بناها را در این دوره به دنبال داشت. به گونه ای که با توجه به تغییرات ایجاد شده در عصر صنعت و نیاز به امکانات جدید شهری، ساخت برخی از بناها از جمله ایستگاه های راه آهن، نمایشگاه ها و کارخانه ها از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت.
* تلفیق سبک معماری کهن ایران و معماری مدرن چگونه صورت گرفت؟
- به دنبال سفر شاهان قاجار به اروپا به علاقه آنان به ساخت بناهایی مشابه آنچه در فرنگ دیده بودند، منجر شد و پس از آن معماران ایرانی با بهره گیری از تصویر کارت پستال هایی که شاهان قاجار از بناهای اروپایی به ایران آورده بودند،‌ بناهایی را احداث کردند که نشانگر تلفیقی از معماری کهن ایران و معماری مدرن اروپایی بود. به ویژه در دوره امیرکبیر، نخست وزیر اصلاح طلب دربار قاجار با نگرش های نورپردازانه تحولاتی در سیمای شهر تهران به وجود آورد، که از جمله این تحولات می توان به سامان دهی میدان ارگ و احداث میدان توپخانه و بناهای جدید اشاره کرد.
* وضعیت معماری اواخر دوران قاجار به چه شکل بود؟
_ در اواخر دوران قاجاریه حضور معماری اروپایی در فضاها و در تمامی بخش های ساختمان ها به چشم می خورد. معماران اروپایی در این دوران به ساخت بناهایی در ایران پرداختند که شکل ظاهری و معماری آن با بناهای پیشین ساخته شده در ایران متفاوت بود. در اواخر دوران قاجار و به ویژه با به قدرت رسیدن رضاخان استفاده از مواد و مصالح جدید که در اروپا رایج بود، جایگاه ویژه ای در معماری پیدا کرد که پس از پنج سال و با تشویق و حمایت رضاخان معماران ایرانی از این مواد و مصالح جدید برای ساخت و احداث بناها استفاده کردند.
* در دوران حضور رضاخان در ایران چه شکل خاصی از معماری در بناهای ساخته شده در آن دوران به چشم می خورد؟
_ در دوره رضا شاه با توجه به نگرش هایی که وی به سیستم اداری و حکومتی در ایران داشت، تلاش شد سامان دهی شکل اداری حکومتی ایران منطبق با اشکال موجود در اروپا باشد. در نخستین گام احداث ساختمان هایی که پاسخگوی شرایط جدید اداری باشند در قالب سه نوع متفاوت کاربری اداری، آموزشی و صنعتی مورد توجه قرار گرفت.
* چه بناهای خاصی در دوره رضا شاهی که نمایانگر شکل اداری جدید در ایران است، به وجود آمد؟
_ احداث کارخانه های مختلف از جمله کارخانه نساجی در دوره رضا شاهی و دیگر بناهای اداری، شکل خاصی از معماری و استفاده از مواد و مصالح اروپایی را به دنبال داشت، به خصوص حضور سبک نئوکلاسیک در این دوره در احداث بناها مشهود است و از آنجا که در این دوره براساس اعتقادات ناسیونالیستی سران حکومتی، بازگشت به معماری دوران پرشکوه تاریخ ایران از جمله دوره هخامنشی و ساسانی مد نظر قرار گرفت. برای مثال یکی از شرط های گزینش طرح های ارایه شده از سوی معماری برای ساخت بناهای اداری و دولتی در این دوره میزان توجه به عناصر معماری تزیینی دوران پیش از اسلام و به ویژه دوره هخامنشی و ساسانی بود.
* چه بناهای شاخصی از دوران حکومت رضاخان و با توجه به اصول معماری نئوکلاسیک (تلفیقی) در ایران به جای مانده است؟‌
_ کاخ شهربانی سابق، اداره پست، ساختمان شرکت نفت ایران و انگلیس و ساختمان بانک ملی، به عنوان بناهای شاخص به جای مانده از معماری دوران رضاشاهی مطرح هستند.
* در دوره پهلوی دوم چه شکل خاصی از معماری به چشم می خورد؟
_ در دوران پهلوی دوم وجود مصالح جدید ساختمان سازی در ایران و به ویژه کاربرد سیمان که تا آن زمان ماده ای ناشناخته بود، امکانات ویژه ای را در زمینه احداث بناها در اختیار معماران قرار داد. سیمان از سال 1305 از سایر کشورها به ایران وارد شد که در سال 1312 و با توجه به نیاز تولید سیمان در داخل کشور نخستین کارخانه سیمان در ایران احداث شد.
* استفاده از مواد و مصالح جدید و به ویژه سیمان چه امکانات ویژه ای را در اختیار معماران قرار داد؟
_ این ماده به سرعت از سوی معماران، استادکاران و مهندسان ایرانی مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که در سال 1313 و تنها یک سال پس از احداث کارخانه سیمان، شیوه های مختلفی برای استفاده از این ماده ساختمانی از سوی معماران ابداع شد و همچنین این ماده در احداث تندیس ها و مجسمه ها، بناهای دولتی و اداری از جمله کاخ شهربانی مورد استفاده قرار گرفت.
* استفاده از شیشه چه تغییراتی را در معماری ایران به وجود آورد؟
_ در قرن 19، در اروپا و به لحاظ نیاز شدید معماری به ساخت فضاهای گسترده مثل نمایشگاه ها دیگر استفاده از مواد و مصالح سنگی یا آجری پاسخگو نبود بنابراین ضرورت ساخت سقف ها و سازه های فلزی از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت که به منظور استفاده از پوشش های سبک برای پوشاندن این سازه های فلزی، شیشه به عنوان ماده ای مقاوم از سوی معماران اروپایی مورد استقبال قرار گرفت.
در اوایل قرن 19، تولید شیشه به شکل انبوه و صنعتی آن در اروپا آغاز شد و پس از مدتی رضاخان، به منظور استفاده از شیشه در ساخت بناهای جدید، کارخانه شیشه و بلور کرج را احداث کرد. در همین دوران استفاده از سنگ نیز از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت.
* بهره گیری از سنگ به عنوان یکی از مصالح ساختمانی که از گذشته نیز توسط معماران به کار گرفته می شد در دوره پهلوی اول در معماری بناها چگونه مورد استفاده قرار گرفت؟
_ در دوره پهلوی اول، بهره گیری از برخی مواد و مصالح ساختمانی که از گذشته نیز معمول بود، بار دیگر از سوی معماران و استادکاران مورد توجه قرار گرفت به ویژه در دوره پهلوی اول و بازگشت به سبک معماری دوران هخامنشی و ساسانی، استفاده از سنگ در بناهای این دوره مشهود است، ساختمان سینگر که در امتداد خیابان سعدی به سمت میدان امام خمینی قرار گرفته است به عنوان یکی از بناهای شاخص که در احداث آن به استفاده از سنگ توجه شده، مطرح است.
* پرداختن به نمای داخلی بنا در دوران قاجار به چه صورت انجام می شد؟
_ در زمینه تزیینات معماری نمای داخلی بناها، در اوایل دوران قاجار استفاده از گچ بری و کاشیکاری در نماهای داخلی بناها مشهود است، اما با عبور از این دوره به ویژه با ورود به دوران پهلوی اول و دوم، استفاده از تزیینات پیچیده در فضاسازی داخلی کاهش پیدا می کند تغییر در میزان به کار بردن تزیینات داخلی بنا، با توجه به افزایش سرعت ساخت و ساز و استفاده از مواد و مصالح جدید در احداث بناها، به وجود آمد. برای مثال در کاخ شهربانی استفاده از گچ بری تنها در سرستون های بنا دیده می شود.
بزرگان معماری
مصاحبه با استاد زمرشیدی
اشاره: استاد محمد حسین زُمرشیدی ازپیشکسوتان هنر معماری و از اساتید برجسته معماری سنتی ایران است.
21 کتاب در زمینه عمران، 10 کتاب در زمینه معماری و 25 مقاله در زمینه های فوق، حاصل کار وی است.
استاد زُمرشیدی در حال حاضر استاد ممتاز دانشگاه شهید رجائی، عضو فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی واز چهره های ماندگار کشورمان می باشد.
از کُتب موفق ایشان می توان به ” مسجد در معماری ایران ” ، ” طاق قوس در معماری ایران” ، ” نقش آجر و کاشی در نمای مدارس” ، ” معماری ایرانی و مصالح شناسی سنتی “، ” رسم فنی و نقشه کشی سنتی ” و پیوند و نگاره در آجر کاری اشاره نمود.
گفتگوئی با این استاد برجسته داشته ایم ؛
تبیان : استاد، چگونه به هنر معماری سُنتی روی آوردید؟
شغل پدرم بنائی و معماری بود. من نیز پس از گذراندن دوره ابتدایی، خود به خود به شغل وی علاقمند شده و همراه پدرم در بُقعه خواجه ربیع مشهد که یکی از آثار بسیار ارزشمند ایران می باشد، به فراگیری رموز معماری سنتی پرداختم. در آن زمان روزها کار می کردم و شب ها در مدارس شبانه درس می خواندم. مدتی هم کار بنائی انجام دادم. سپس به تهران آمده و در هنرستان صنعتی تهران (ایران وآلمان سابق) به عنوان استاد کار آموزشی به تدریس عملی رشته ساختمان پرداختم. مدتی هم هنرجوی شبانه رشته ساختمان بودم که در این رشته فارغ التحصیل شدم. در سال 1350 بود که در بین شرکت کنندگان اخذ بورسیه آلمان نمره ممتاز را کسب نمودم و عازم آلمان شدم و در رشته عمومی ساختمان و تربیت دبیر فنی، فارغ التحصیل شده و سپس به تهران بازگشتم و تاکنون کتب و مقالات بسیاری در زمینه معماری تألیف نموده ام.
تبیان : اساتید شما در رشته معماری سُنتی چه کسانی بودند؟
اولین استاد من پدرم بود که آن گنبد ” خواجه ربیع ” یادگار جاودانه اوست. همچنین مهدی تشکری اصفهانی، جواد تقوایی، علی ناجی از اساتید با خدا، هنردوست، ساده و بی آلایش آن زمان بودند که من در محضر آنان شاگردی کردم.
تبیان : چه خاطراتی از دوران هنرجو بودن خود به یاد دارید؟
یکی از خاطراتی که از زمان هنرجو بودن خود به یاد دارم دارم این است: زمانی که در آلمان بودم روی تخته شاسی 120 در 80 ، نقش های بسیار زیبایی رسم می کردم و چون استادم همیشه از من تعریف و تمجید می کرد ، دانشجویان آنجا به من حسودی می نمودند و دائماً با من دعوا می کردند. گاهی هم مُشت نثار من می کردند و نیّت شان هم این بود که مرا وادار کنند که به رَسّامی نقوش ادامه ندهم. روزی این مطلب را به مدیر اطلاع دادم. او چون بسیار به کارهای من علاقه داشت، آنها را به مدت سه ماه به کارگاه تبعید کرد. سرانجام بعد از یک ماه با وساطت خودم آنها را به کلاس باز گرداند. این، یکی از خاطرات شیرین بنده از دوران هنرجو بودن است.
تبیان : ارتباط گرافیک با معماری سُنتی چیست؟
در مجموع، گرافیک و معماری تفکیک شده هستند. گرافیک شامل خط ، نقاشی، هنرهای تجسمی و ترسیمات خاص خویش است و فقط درمورد هندسه نقوش با هم ارتباط دارند. حال آنکه معماری سُنتی یک رشته جوان و اقیانوسی از ترسیمات و نُقوش مختلف است.
تبیان : استاد، با توجه به قدمت معماری سُنتی، این هنر درچه ادوار تاریخی بیشتر معمول بوده است؟
در صدر اسلام، بناهای خشتی بسیار زیادی ساخته می شد مانند مسجد فهرج یزد که مربوط به نیمه اول قرن اول هجری است. دوران سلجوقی، دورانی است که نماها بیشتر آجری می شود و کار گِلی زیاد می شود، کاشی سازی نیز مطرح می شود و گچبری نیز آن زمان به بهترین شکل نمایان می شود. در حقیقت دوران سلجوقی، زمان گسترش علم و فرهنگ و رابطه بین مسلمانان ایران و علویون مصر است که معماری سُنتی در آن زمان پیشرفت بسزایی می نماید. متأسفانه بعد از حمله مغول بسیاری از این بناها خراب شد. در دوران ایلخانی نیز توسط غازان خان وسلطان محمد خدابنده و اعقابشان، کارهای هنری بسیاری در تبریز و زنجانیه انجام شد که می توان به” گنبد سلطانیه” ، “مسجد الجایتو” و “مدرسه حیدریه” اشاره نمود. سپس تیمورلنگ است که بعد از تخریب، هنرمندان را مشتاقانه رشد می دهد تا آن جایی که می بینیم فرزندانش مثل شاهرخ میرزا و بایسنقرمیرزا از بهترین خطاطان ثُـلت نویس و محقق نویس زمان خود می شوند. سمرقند در دوره تیموری مرکز هنر دنیا می شود که همه هنرمندان در آنجا جمع می شوند و ما می دانیم که بهترین و عالی ترین طاق پوش ها و کاشی کاری ها در زمان تیمور بوده است و مساجدی همچون بی بی خاتون (عیال تیمور)، مسجد کبود، مسجد گوهرشاد و… در آن زمان ساخته می شوند و هنر معماری سُنتی جلوه خاصی به خود می گیرد.
یکی دیگر از دوران هایی که معماری سُنتی رونق فراوانی داشته، دوران صفویه است. همین بس که 999 کاروان سرای سُنتی و بسیاری ازبناهای سُنتی دیگردر آن زمان ساخته می شود. در دوران نادری نیز با اینکه ایران درگیر کشمکش های بسیاری بوده، باز کارهایی در این زمینه انجام شده است. در دوره زندیه نیز فعالیت های هنری زیاد بوده است. در اوایل دوره قاجاربا توقف روبروهستیم، ولی باز دگربار هنر شکوفا می شود و معماری های جالبی مانند کاخ گلستان، کاخ فیروزه، کاخ صاحبقرانیه، باغ ارم شیراز و …. در این زمان بنا می شود.
تبیان : معماری مدرن چه تأثیری برروی معماری سُنتی گذاشته است؟
واقعاً جای بسی تأسف است که با اینکه معماری سُنتی ما از غنای بسیار بالایی برخوردار است و محاسن و زیبایی آن نیز بر هیچ کس پوشیده نیست، امروزه کمتر به کار می رود. ما امروز شاهد آن هستیم که ساختمان ها با قد و قواره های گوناگون و بدون طرح و معماری اصولی ساخته می شوند و چهره سُنتی شهرها را از بین می برند. من فکر می کنم چون ساخت بناها بصورت مدرن، هزینه کمتری در بردارد، بسیاری ازمردم به این سو کشیده می شوند. امروز در مواردی نادر همچون مساجد، آن هم به مقدار ناچیزی، بناها بصورت سُنتی ساخته می شود. این مشکل بزرگی برای جامعه امروزی ماست و واقعاً این سئوال مطرح می شود که چرا باید نفوذ معماری مدرن غرب، اینطور فرهنگ و هنر ما را به خطر بیندازد.
تبیان : وضعیت تدریس این رشته را در هنرستان ها و دانشگاهها چگونه ارزیابی می کنید؟
یکی از مشکلات رشته معماری این است که هزینه چاپ کُتب مربوطه بالاست. کاغذها گلاسه و چاپ آنها عموماً رنگی است، بنابراین ناشری زیر بار چاپ آن نمی رود. دانشجو نیز به علت هزینه های گزاف این رشته، گاه از ادامه آن منصرف می شود. وضعیت تدریس نیز نسبتاً خوب است و می توان گفت این رشته جایگاه خاصی در مراکز آموزشی دارد.
تبیان : به نظر شما هنر، چه تأثیری در دیندار نمودن مردم به ویژه نسل جوان می تواند داشته باشد؟
وقتی یک گل ُرز، یک پیچک مو، یک نقش ترنج و نقش یک طاووس را در کاشی کاری و یا حتی در یک فرش می بینیم، ناخود آگاه به یاد ذات مقدس الهی می افتیم. معماران و بناهای سُنتی ما وضومی گرفتند و بعد روی داربست می رفتند و کار می کردند و با عشق به خدا به خَلق آثار هنری می پرداختند. این جمله همیشه در همه ادوار تداعی شده که خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، هنرِ هنرمندان ما ارتباط عمیقی با دین مبین اسلام داشته و در نقش های اسلیمی و تذهیب به خوبی می توان آنرا مشاهده کرد. پس با ابزارهنر می توان گام های بلندی در جهت گسترش دین اسلام برداشت و این لازمه همّت بلند هنرمندان این مرز و بوم است.
تبیان : استاد، بنظرشما یک نخبه هنری چگونه باید باشد؟
نخبه هیچگاه به مادیات فکر نمی کند و همیشه از خود گذشتکی دارد و با عشق، علاقه و ایمان به خلق آثار هنری می پردازد و تجربیات خود را نیز به دیگران می آموزد. هرکسی نمی تواند نخبه شود، برای نخبه شدن باید از خیلی چیزها گذشت.
تبیان : از برقراری ارتباط مردم به ویژه با جوانان در قالب یک وب سایت، چقدر استقبال می کنید؟
کار نو و جالبی است. با توجه به اینکه اینترنت یکی از فناوری های نوین جهان امروز است، معرفی مفاخر فرهنگی و هنری دراین قالب ضروری بنظر می رسد. بنده در حد استعداد خویش هرگونه همکاری که در زمینه ارائه اطلاعات و پیشنهاد باشد، مضایقه نخواهم کرد و از این طرح نیز استقبال خواهم نمود.
ساخت مسجد با بهره گیری از معماری سنتی رو به فراموشی است
رئیس سازمان تبلیغات اسلامی استان کهکیلویه و بویراحمد با اشاره به اینکه طی چند دهه اخیر کمتر از معماریهای سنتی در مساجد استفاده می شود، اظهار داشت: معماریهای سنتی با سبک و سیاق معنوی عامل مؤثری برای جذب و جلب مردم به مساجد، این مکان مقدس است که به نظر می رسد ساخت مسجد با بهره گیری از معماری سنتی و فضای معنوی، رو به فراموشی است .
حجت الاسلام موسوی اطهر رئیس سازمان تبلیغات اسلامی استان کهکیلویه و بویراحمد در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه در معماری سنتی به کیفیت بنای مساجد و ساختمان آن توجه ویژه ای می شود، اظهار داشت: معماری سنتی یکی از عوامل جذب، جلب و مشارکت عمومی به شمار می رفت.
وی به مساجد معتبر و زیبا اشاره کرد و گفت: در ایران مساجدی با معماری بسیار زیبا و عالی وجود دارد که با گذشت چندین دهه از بنای آنها به علت جذابیت و زیبایی مردم از آنها دیدن می کنند، زیرا در معماری آنها دوری از تجمل، تزئینات ظاهری و معنویت عمیق به چشم می خورد.
حجت الاسلام موسوی اطهر با اشاره به وجود مساجد موجود در زمان حضرت محمد (ص) تصریح کرد: در آن دوره اصل را بر بنای سادگی مساجد گذاشتند و به دنبال تشریفات و تزئینات ظاهری که اینک در مساجد دیده می شود، نبودند به همین سبب مساجد از رونق و جذب بیشتری برخوردار بود.
رئیس سازمان تبلیغات اسلامی استان کهکیلویه و بویراحمد با بیان اینکه اسلام با تجمل در حد معقول مخالفتی ندارد، اما اگر از تزئینات اهل دنیا استفاده شود مخالف با ارزشهای اسلام است، افزود: مساجد در گذشته از کاشیکاریهای زیبا، آیات قرآنی، روایات، احادیث، اسامی ائمه برخوردار بودند که بستری مناسب برای ایجاد فضایی معنوی و جذب مردم را فراهم می آوردند. اما امروزه مساجد هیچ نشانی از معماری گذشته و سنتی ندارند و به نظر می رسد به کارگیری معماری سنتی در مساجد رو به فراموشی است .
وی افزود: اگر در بنای مساجد تغییر و تحول ایجاد شود و از معماریهای خاص گذشته بهره گرفته شود، شاهد جذب و جلب مردم به سوی مساجد خواهیم بود . در این راستا می توان با کاشیکاریهای جدیدتر، نوشتن و حک کردن آیات قرآنی مربوط به مسجد، احادیث و روایاتی در این زمینه به کیفیت آنها کمک کرد.
حجت الاسلام موسی اطهر این اقدام را نه تنها زمینه ای برای جذب مردم به مسجد توصیف کرد، بلکه این فعالیتها را تبلیغات وسیع و گسترده ای در خصوص قرآن و آیات آن عنوان کرد.
خبرنگار گروه علمی ایرنا برای کسب نظر کارشناسان ساخت و ساز و معماری کشور درباره وضع کنونی معماری و نحوه نظارت و استفاده از مصالح ساختمانی ،ایمنی ساختمان و تاثیر ساخت و سازها در زیبایی شهرها، با چند تن از آنان گفت و گویی انجام داده است.
دبیرکمیته بزرگداشت هفته معمار و عضو “هیات امنای انجمن مفاخرمعماری ایران” در نشستی با خبرنگار گروه علمی ایرنا گفت: امروزه از هر عاملی که موجب تخریب محیط زیست و نزول صیانت از میراث نسل‌های آینده کشور می‌شود، باید به شدت مراقبت کنیم و از منابع باقیمانده با هشیاری و درک مسوولانه برای انتقال به نسل آینده پاسداری کنیم.
“محمدتقی رضایی حریری” گفت: کمبود ضوابط و قوانین در کشور محسوس است و دربرنامه چهارم توسعه و سایر برنامه‌های بلند مدت کشور باید تصمیمات و نقطه نظرها مورد بازبینی و کارشناسی دقیق‌تر قرار گیرد.
به عقیده وی، اینک در زمینه معماری و شهرسازی فاقد راهبردهای اجرایی برای دستیابی به توسعه پایدار هستیم.
حریری که دکترای فیزیک ساختمان و دارای مدرک فوق لیسانس معماری است می‌گوید: امروزه بیشتر قوانین و مقررات در خصوص محیط زیست و ساختمان‌سازی فقط بر روی کاغذ نوشته و تدوین شده‌اند، اما متاسفانه هیچ کدام از آنان در عمل به اجرا در نمی‌آیند.
وی تصریح کرد: متاسفانه بسیاری از اصول در راستای ایمنی، صرفه‌جویی در مصرف سوخت، نما و بسیاری مسایل دیگر در ساخت و ساز مورد توجه قرار نمی‌گیرد، به عنوان مثال پوسته خارجی ساختمان باید حدود 20 سانتیمتر باشد در حالی که عملا می‌بینیم ساختمان‌هایی که ساخته می‌شوند ضخامت پوسته آنان بین پنج تا 10 سانتیمتر است.
به گفته وی ، به علت ساخت و سازهای نامنظم به خصوص در تهران ، “خط- آسمان پایتخت” به هم خورده و تهران به شهری “بدون چهره” تبدیل شده که این مسال نیازمند کنترل و دقت بیشتر مسوولان و دست اندرکارساخت و سازهاست.
وی همچنین بااشاره به برج‌های ساخته شده در تهران گفت: ساخت این برج‌ها باعث تغییر آب و هوای تهران شده به گونه‌ای که هم‌اکنون تهران از آب و هوای خشک به شرجی تبدیل شده، زیرا وجود برج‌ها در ارتفاعات باعث جلوگیری از نفوذ باد و هوای خنک ارتفاعات به سمت پایین می‌شود.
رضایی حریری همچنین در خصوص استفاده از شیشه‌های دوجداره در ساختمان‌ها برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی اظهارداشت: ضریب انتقال حرارتی شیشه یک جداره 5/7 وات برمترمربع کلوین (درجه حرارت)است درحالی که‌این رقم درشیشه دوجداره به 2/9 می‌رسد، بنابراین استفاده صحیح از شیشه‌های دوجداره درساختمان تا حد زیادی از هدر روی انرژی جلوگیری می‌کند.
وی با بیان اینکه حدود 45 تا 50 درصد انرژی از طریق درز پنجره‌ها هدر می‌رود تصریح کرد: اگر درز پنجرها عایق کاری نشود استفاده از شیشه‌های دو جداره نیز تاثیر چندانی در حفظ انرژی نخواهد داشت.
عضو هیات امنای انجمن مفاخر ایران خاطرنشان کرد چند سالی است استفاده از شیشه در نمای ساختمان‌ها بیشتر دیده می‌شود که متاسفانه درصد زیادی از آنان به صورت صحیح و علمی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.
وی گفت: سه نوع شیشه معمولی، لامنیت و سکوریت در نماها استفاده می‌شود که فقط شیشه سکوریت مناسب برای استفاده در نما است. چون دو نوع دیگر درمقابل حوادث طبیعی مانند زلزله به طرز بسیار خطرناکی می‌شکنند و درصد مرگ ومیر توسط آنان بسیار بالا است در حالی که شیشه سکوریت فقط پودر و در نهایت باعث زخمی شدن افراد می‌شود که این مشکل هم با رعایت نکات کامل ایمنی و علمی در نصب آن از بین می‌رود.
رضایی حریری در پایان تصریح کرد: معماری یک علم است، اما متاسفانه دست‌اندرکاران ساخت و ساز بااین علم زیاد سرو کارندارند و فقط به فکر کمیت در ساخت وساز هستند و کیفیت برایشان ازاهمیت چندانی برخوردار نیست که این مساله در دراز مدت به معضل تبدیل خواهد شد.
یک عضوهیات علمی مرکزتحقیقات ساختمان و مسکن نیز در گفت وگویی با خبرنگار علمی ایرنا درباره مساله ساختمان‌سازی در کشور اظهار داشت:
ظهورساختمان‌های بلند مرتبه و در برخی موارد غیراستاندارد در جامعه متاثر از شرایط آن جامعه و نتیجه افزایش بهای زمین و نوآوری‌های فنی است.
مهندس “ژاله طالبی” افزود: کشور ما نیز مانند دیگر کشورهای دنیا و با انگیزه صرفه‌جویی در مصرف زمین در مراکز شهرهای بزرگ به ساخت ساختمان‌های بلندمرتبه روی آورده، اما شرایط و نظام لازم و توجه به مسایل علمی در ساخت آنها را فراهم نیاورده است.
وی اظهار داشت: متاسفانه در برخی موارد ساختمان‌ها فاقد کیفیت مطلوب در زمینه تخصصی و علمی هستند.
وی بااشاره به نزدیک بودن ساختمانها و در برخی موارد اشراف فضای داخل آنها به همدیگر و سایه‌اندازی گفت: فاصله استاندارد ساختمانها از یکدیگر حدود 1/5 برابر نسبت به ارتفاع آن ساختمان است که متاسفانه این امر در کشور ما در صنعت ساختمان‌سازی رعایت نمی‌شود.
طالبی ادامه داد: امنیت، حریق، ایجاد صدا توسط باد ، هدر روی انرژی از طریق در و پنجره از دیگر مسایلی است که متاسفانه در ساخت و سازها در نظر گرفته نمی‌شود.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن تصریح کرد: متاسفانه به طور کلی ضوابط معماری که همه جنبه‌های طراحی در آن رعایت شده باشد وجود ندارد که این امر آسیب زیادی به صنعت ساختمان‌سازی کشور وارد می‌کند.
به گفته وی، طی چند سال گذشته از سوی شهرداری تمهیداتی برای ساختمان‌های بلندتر از شش طبقه در نظر گرفته شد که تعبیه پله‌های اضطراری یکی از آنهاست اما همه می‌دانیم که این تمهیدات جوابگو نیست و متولیان امر باید با برنامه‌ریزی اصولی و علمی به سمت برطرف کردن این نواقص در صنعت ساخت و ساز پیش روند.
مدیرکل معماری و شهرسازی شهرداری تهران نیز دراین خصوص گفت: متاسفانه در بسیاری از شهرها از جمله تهران اصول ایمنی در معماری ، طراحی و ساخت و ساز رعایت نمی‌شود.
مهندس “عباس اخلاصی” بااشاره به اینکه در اصول ساختمان‌سازی چندین نکته باید مورد توجه قرار گیرد افزود: طراحی، نوع معماری، نوع مصالح ساختمانی، نکات ایمنی، اتلاف انرژی و در نهایت ظاهر و منظر ساختمان در خصوص همخوانی با محیط از جمله مسایل با اهمیت در اصول ساختمان‌سازی است.
وی ادامه داد: خوشبختانه، وزارت مسکن و شهرسازی ، مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن با برگزاری نشست‌هایی ، گام‌های موثری دراین خصوص برداشته‌اند و همچنان رو به پیشرفت است.
اخلاصی اظهار داشت: به طور کلی ساختمان‌های موجود به جز تعداد اندکی براساس اصول ساخته نشده‌اند، اما خوشبختانه با برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته میزان ساختمان‌های مطلوب رو به افزایش هستند.
مدیرکل معماری و شهرسازی شهرداری تهران تاکید کرد: اصل مطلب در معماری و طراحی شهری، هویت بخشی به سیمای شهر است، بنابراین رسیدن به چنین مطلوبی نیازمند کنترل در نحوه ساخت و ساز است.
وی در ادامه با تاکید براینکه مردم دارای حق و حقوقی هستند و باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند گفت: وقتی مردم از حقوقشان آگاه باشند برای دستیابی به آن تلاش می‌کنند و این امرخود کمک بزرگی به پیشرفت طرح‌های مختلف از جمله رعایت اصول ایمنی در شهرسازی است.
اخلاصی همچنین درخصوص استفاده از شیشه در نمای برخی از ساختمانها اظهار داشت: استفاده از شیشه در نمای ساختمان از لحاظ ایمنی، انعکاس نور، ایجاد حرارت و یا مقاومت در برابر بلایای طبیعی، از جمله زلزله، مناسب نیست.


منبع : takbogh.blogfa.com


  

90/12/15
7:53 ع

مُقَرنَس گونه‌ای تاقچه‌بندی آذینی در زیر گنبدها یا نیم‌گنبدهای روی ایوان‌ها و درگاه‌ها، با آجر یا گچ و کاشی است که در آن ‏هر رده از تاقچه‌ها از رده زیرین خود پیش می‌نشیند تا درگاه به هم آید.[1] در طاقچه‌ها برجستگی‌ها و تورفتگی‌هایی همراه با ‏نگاره‌های گوناگون درآورده می‌شود.‏
به کارگیری مقرنس به طور عمده در معماری دوران پس از اسلام در ایران رشد کرد و سپس در سایر کشورها نیز به کار رفت.[2]
تاقچه‌ها را از سقف اصلی (گنبد یا نیم‌گنبد) به گونه‌ای (گاه با چوب) آویزان کرده‌اند، چون چفت‌آویز مانند ‏پتکانه باربر نیست. کهنترین نمونه آن را شاید بتوان در کاخ نوش جان که از روزگار مادها برجای مانده دانست.‏
پیش گفتار :
آفرینشگر مسلمان چه آنگاه که کلمات را به سماعی از عرفان و عشق بر صفحه? کاغذ می‌خواند چه آنگاه که پیچ و تاب اسلیمی‌ها را به تصویر می‌کشد و چه آن زمان که خشت بر خشت و آجر بر آجر، مناره‌ای از مسجدی را نا آسمان آبی هدایتگر می‌شود چشم بر جمال الی دارد.
در هنر اسلامی نیز چون سایر هنرها، یکی از شاخه‌ها بیشترین نزدیکی را با محتوی و متن دین یافته‌است. در اسلام معماری پس از خط از چنین جایگاهی بر خوردار است. بر اساس گفته‌های یورگ گروتر در کتاب زیبا شناختی در معماری، در بسیاری از فرهنگهای شرقی ارتباط کاملاً نزدیکی بین انسان و طبیعت وجود داشته و حتی امروز هم به چشم می‌خورد که انسان دینمدار شرقی در ارتباطی نزدیک با طبیعت بوده و خود را جزئی از آن می‌داند.
شاید بسیاری اینگونه بیندشند که آنچه طبیعی است چه از نظر فرم و چه از نظر عملکرد به حد تکامل رسیده‌است حال آنکه چنین نیست. این اعتقاد به امکان بالاتر از طبیعت رفتن در اسلام به خوبی مشهود است و شاید معراج پیامبر خود تمثیلی بر تلاش و این نتیجه باشد. در هنر اسلامی انتزاع و ساده کردن و نزدیک شدن به محتوای طبیعت که با اجبار دین بر عدم طبیعت گرایی و عیناً سازی مخلوقات الهی همرا است ابزار و بالا رفت سکوی طبیعت است.
معماری اسلامی هرچند گاه به طور مستقیم بهره می‌جوید از جمله در باغها و باغچه‌ها، اما عموماً بطوری غیر مستیم از آن بهرمند گردیده‌است. شاید در فکر اولیه ستونهای بسیار مساجد اولیه نقش و رد پای درختان نخل سرزمین اسلام – عربستان – را بتوان پیدا کرد. اما بی گمان بیشتررین نقش طبیعت را در آثار تزئینات معماری می‌یابیم در اسیمی‌ها و ختائی‌ها و در رنگ آبی کاشی‌ها و یا در مقرنسها.
آنچه بدنبال خواهد آمد معرفی کوتاهی است بر هنری تزئینی در معماری، یعنی مقرنس، که همانطور که ذکر خواهد شد بر گرفته از ستونهای آهکی آویزان از غارها (استلاکتیت) و نیز لانه? زنبورهای عسل است. اگرچه مقرنس ریشه در عهد هخامنشی و بلکه پیشتر دارداما شکوفائی و رشد و درخشش آن مدیون قرون سلطه? هنر والا و استعلا طلب اسلامی است. نا گفته نماند که این هنر تزئینی که اقلب ما با پشم دیده‌ایم در کتابها کمتر مورد توجه قرار گرفنه و اکثر کتب معماری به هر دلیل شناخته و ناشناخته‌ای از پزداختن به مسئله? فلسفی آن بی بهره بوده‌اند.
مقرنس چیست؟
برای شناخت مقرنس ابتدا باید معانی لغوی آن را دانست. «مقرنس شمشیر بر هیأت نردبان ساخته، در کنزالغة عربی، بنایی که آن را، نقاشی کرده‌اند، بنائی که طاق و اطراف آن پایه پایه و دارای اضلاع است و به ان به فارسی، آهو پای می‌گویند.مأخوذ از تازی، بنای بلند مدور و ایوان آراسته و تزئین شده با صورتها و نقوش که بر آن پایه و راه زینه روند، قسمتی از زینت که در اطاقها و ایوانها به شکلای گوناگون گچبری کنند، گچبریهای برجسته بر آستانه خانه چون پای آهو چیز رنگارنگ و نوعی کلاه».
و همچنین آمده‌است که : کلمه مقرنس با قر و قرناس و قرنیس و قرنیز خیشاوند است و می‌توانیم بگوئیم چیزی قرنیس دار شده‌است و این معنی با شکل عنصر تزئینی مورد نظر ما که از تعداد کم و بیش ستوه بر آمده و فرو رفته صورت می‌گیرد موافق است. یا «کوه‌هایی که طبقه طبقه و زیز آنها خالی شده و طبقات آن افقی باشد را مقرنس می‌نامند». اما برای معنی کاربردی آن نیز آمده‌است.
«استلاکتیت، ... (معماری – موتیف تزئینی که فرم آن استلاکتیت‌ها را به یاد می‌آوردد) Protencyd نام فرانسه استلاکتیت که آنرا در شرق مقرنس می‌نامند و در غرب مکربس می‌نامند» پس در می‌یابیم مقرنس نوعی تزئین است با فرو رفتگیها و برجستگی‌هایی از روی نظم و قاعده که در بعضی موارد به شکل استاکتیت آویزان است و در حقیقت این نوع تزئین معماری نوعی تزئین حجم پردازی شده‌است.
تاریخ مقرنس در ایران و جهان اسلام
به دلیل عدم دسترسی به اسناد و مدارک کافی متأسفانه همچون بسیاری از از هنرهای شرق؛ اطلاع و تاریخ دقیقی برای مقرنس به عنوان عنصری تزئینی در معماری مشخص نیست. ولی مسلم این است که این هنر نوعی مانند بسیاری از هنرهای شناخته شده و مطرح دیگر در جهان ریشه در خاک کهن ایران زمین داد. مقرنس در دیرباز حتی قبل از زمان هخامنشیان در معماری نقشی گاه فعال و گاه نیمه فعال را بر عهده داشته‌است.
مقرنس در ایران پیش از اسلام
مقرنس عنصر تزئینی است که حتی پیش از اسلام نیز بوده‌است اما نبایدد از نظر دور داشت که مقرنس پیش از اسلام به مقرنس پس از اسلام تفاوتهای قابل توجه و آشکار دارد کاربرد مقرنس در پیش اسلام شامل 2 دوره? عمده یعنی 250 ق. م تا 224 ب. م و از 224 ب. م تا زمان ظهور اسلام دانسته‌اند. البته ذکر این نکته لازم است که نمونه‌هایی نیز مربوط به 550 ق. م در این زمینه یافته شده‌است.
در دوران هخامنشی هنر مقرنس تحولی چشم گیر و بارز یافت و ادامه? آن با طرحهای ارزنده تری در دوران اشکانی ظاهر گشت تا جائی که می‌توان شاهد نقش آفرینی بیشتر مقرنس در این زمان بود.
برای تولد و زایش این هنر تزئینی تا کنون زمانی تعیین نشده‌است ولی زادگاه آن را صاحبان و آشنایان طریق این می‌نامند و آنچه در سایر بلاد اسلامی دیده می‌شود خود مخلوطی است از فرهنگ و معماری آن دیار با ریشه‌های مقرنس ایرانی. اما باید دید مقرنس چرا و چگونه به وجود آمده و آیا از آغاز نیز نقش تزئینی داشت یا بعدها این نقش را پذیرفته‌است. با بررسی آثار اولیه به جا مانده می‌شود دریافت که مقرنس از آغاز برای تبدیل پلان مربع به دایره استفاده می‌شده‌است. پس مقرنس در ابتدا نقشی کاربردی داشته نه تزئینی، البته با رگه‌هایی از گرایش به زیباسازی بنا، «در بسیاری از ساختمانهای به یاد مانده مقرنس در خدمت تبدیل یک پلان مربع به یک گنبد به کار گرفته می‌شد.»
معماری اندلسی مقرنش را نقشی دیگر بخشید: «در معماری مغربی و اندلسی گنبدها، مبدل به صورتهایی از مجموعه‌هایی نظیر کندوهای عسل گشتند و تابع هندسه مربع و مستطیل شدند که بر گرداگرد یک دایره می‌چرخیدند».
این مقرنس در ایران بسیار نادر و به مقرنس لانه زنبوری معروف است. طی زمان و بهره گیری از امکانات بهتر و پیشرفته تر در معماری مقرنس را سر انجام به عنصری تزئینی مبدل ساخت. مقرنس را در ابتدا دارای نقشی تزئینی می‌دانستند که رد پای آنرا می‌توان حتی تا قبل از دوران هخامنشی در ایران نیز دنبال کرد و اولین نمونه مشهور آن «دکان داوود» از زمان ماد است. و در سر پل ذهاب که نمای صخره‌ای آن دارای سه جلو آمدی در روی هم و هرکدام محیط بر دیگریست و مانند یک قرنیز که مرکب است خود را نشان می‌دهد. از دوران هخامنشی به بعد مقرنس تحول و تغییر چشمگیرتری پیدا کرد که به عنوان نمونه می‌توان از آتشگاه پاسارگاد نامبرد. این بنا مربوط به قرن ششم قبل از میلاد است. صرف نظر از برجستگی‌های عمودی در چهار گوشه بنا در انتهای دیوار مقرنسی مرکب از عناصر زیر به چشم می‌خورد.
اول: یک قرنیز ظریف بلافاصله پس از دیوار
دوم: یک ردیف جرزهای مستطیل شکل که در بالای قرنیز اول قرار گرفته و از پائین بریده و آویزاد دیده می‌شود.
سوم: ردیفی از طاقچه‌های واقع در بین جرزها مه در واقع واحدهای مقرنس هستند.
چهارم: قرنیز دیگری که در بالای مقرنس قرار دارد و در واقع بارانگیر سه قسمت اول است.
که همین عناصر در کعبه زرتشت یا در مقبره داریوش در نقش رستم دیده می‌شود. در دوران اشکانی قرنیز و مقرنس با هم بکار رفته‌اند به عنوان مثال کاخ آشور در عراق که ذکر آن قبلا رفت یا کاخ هتره که از مقرنسهای بریده بریده استفاده شده‌است. دوران ساسانی را هم می‌توان دوره? رواج و پیچیدگی بیشتر عنصر مقرنس در معماری قبل از اسلام دانست.
مقرنس پس از اسلام در ایران
پس از ورود اسلام به ایران هنرهای ایرانی با حفظ پیشینه? تاریخی خود جنبه‌ای الهی یافتند. در این میان مقرنس همچون سایر آثار هنری شکل اصلی و آشنای خود را در دوران اسلام یافت.
گفتنی است که مقرنس را در چهار قرن صدر اسلام یعنی دوره آغازین به طور پراکنده می‌توان یافت به عنوان مثال مقبره شاه اسماعیل سامانی از قرن سوم هجری قمری در بخارا که دارای قرنیز ساده در انتهای دیوارها در بالا و پائین آن یک ردیف طاقنما و مقرنس در گوشواره‌های زیرین گنبد مقبره‌است.
در قرون پنجم و ششم مقارن با حکومت غزنویان هنر علی العموم حالت تحول و تغییری شدید داشت. حتی گاه بازگشت به بعضی از خصوصیات ساسانیان (هنر ساسانی) نیز دیده می‌شد. در این هنگام به دلیل استفاده زیاد و رواج استفاده از گوشواره، زمینه مناسبی برای ایجاد و کاربرد مقرنس پدید آمده بود. ازجمله آثار معروف این دوره می‌توان به برج آجری امام زاده عبدا...ه اشاره کرد. مقرنس در این اثر تاریخی در قسمت پایه گنبد مخروطی به صورت کمربندی وجود دارد.سطح مقرنس نیز گچی است، گنبد علی نیز که در ابرقو است تماماً از سنگ است. همچنین برج طغرل نیز که مربوط به قرن 5 و 6 (534) است در 4 ردیف دارای مقرنس می‌باشد. گنبد معروف کبود در مراغه، اوایل قرن شش در قسمت منشوری پایه? گنبد دارای دو دسته مقرنس و همچنین قسمت گنبد نظام الملک و تاج الملک مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع اشترجان نیز از آثار مقرنس داره این دوره هستند.
بعد از حمله? قوم مغول و تمرکز آنها در تبریزو سرازیر شدن ثروت خراسان بزرگ آن زمان به این شهر قوم مغول دست از چادر نشینی برداشته وتحت تأثیر محیط اطراف خود و متأثر از فرهنگ و تمدن ایرانی دست به تجدید حیات معنوی زد و به تعقیب و تقلید سبک و سیاق هنری سلجوقیان پرداخت و طبعاً مقرنس هم به همین شیوه با تغییراتی که جهت گیری آن به سوی ظرافت بیشتر بود مورد استفاده قرار گرفت.
در این دوره? تاریخی – هنری، انواع مقرنس به کار می‌رفت، از جمله مقرنس مسجد علیشاه تبریز و مناره‌های مسجد اشترجان. در همین ایام مقرنس لانه زنبوری به صورت نادری وجود دارد از جمله مقبره? شیخ عبد الصمد در نطنز مربوط به سال 707 که تقریباً تمام سطح داخلی گنبد را پر کرده‌است و موارد دیگر چون مسجد جامع اردبیل و یا مقبره? شیخ یوسف سربستانی که در دوره? تیموری سبک مغول همچنان دنبال شد و در بعضی موارد سطح زیر مقرنس وسیع و برای زینت سطوح مقرنس نصب شده بیشتر از کاشی و موزائیک استفاده شد. از بناهای معروف مقرنس دار این دوره مقبره? امیر تیمور در سمرقند است که نور پردازی آن بر روی مقرنسهای بنا متمرکز شده‌است. مسجد گوهر شاد و سجد کبود تبریز که گوشوار سردر داخلی بنای مقرنس دار است و اصل مقرنسها آجری هستند و قطعات موزائیک و کاشی را به آن چسبانده‌اند.
در دوره? صفویه مقرنس کاملا نقشی تزئینی داشت و همچون دوره قبل توسط کاشی و موزائیک مزین می‌گردید. آنچه در این دوران رواج پیدا کرد مقرنس استلاکتیتی (آویزان) بود. مقرنس در عهد صفوی در سر ستونها بکار برده می‌شد عمق مقرنسها نیز در این زمان بیشتر گردید. بیشتر بناهای این دوره از مقرنس بهره برده‌اند، از جمله می‌توان به امام زاده اسماعیل بالای در ورودی مسجد شاه (امام) اصفهان، مقرنسهای باغ چهل ستون که به دوران هخامنشی شباهت دارند و مقرنسهای کاخ عالی قاپو که مجموعه‌ای از نماهای قلبی شکل، لوزیهای نا منظم و ستاره‌های چهار پر و مثلث‌های باریک است.
در دوره? زندیه نوآوری کاملاً از صحنه? هنر نا پدید شد و در سیر تکامل هنر وقفه‌ای ایجاد گردید این امر شاید به آن علت است که اکثر هنرها در آن زمان به رشد و تکامل خود دست یافته بودند. به همین دلیل آنچه ما در این زمان شاهد آن هستیم تقلیدی از بناهای دوره صفوی و سبک صفوی است و مقرنس نیز به عنوان عضوی از اعضاء سازنده? معماری و هنر به همان سبک به زندگی خود ادامه داد. از بناهای معروف این دوره کاخ خورشید مربوط به دوره? افشاریه و قسمت ستون دار تالاره مسجد وکیل شیراز و بنای هفت تن شیراز است. در دوره قاجاریه، همچنان که از آثار این دوره بر می‌آید تمامی مظاهر زندگی ایرانی با نوعی خاص از فرهنگ غرب آشنا می‌شود. در آن هنگام اگرچه که این آشنایی بدل به ذوب شدن در ان فرهنگ و از یاد بردن و یا از دست دادن ریشه‌های بومی، ملی و دینی به طور کامل نشد، ولی این آشنایی منجر به آمیختگی این دو فرهنگ، یعنی فرهنگ ریشه دار و درخشان ایرانی با غرب گردید. در معماری این دوره به وضوح می‌توان ردپای آمیختگی هنر و فرهنگ ایران شرقی و غرب را یافت و تزئینات معماری همچون ادوار گذشته اما با رنگ و بویی جدید ادامه پیدا کرد. از جمله بناهای معروف این دوره که دارای تزئین مقرنس هستند می‌توان به مسجد سپه سالار تهران واقع در خیابان بهارستان، همچنین تیمچه? امیرالدوله کاشان که مقرنس‌های متعددی در آن بکار رفته ایت، اشاره کرد.
مقرنس در نقاط دیگر جهان
در سوریه و ترکیه کاربرد سنگ برای مقرنس بیش از سایر مصالح بود «این زینت معمارانه که ریشه در یک ضرورت شدید ریاضی داشت، بنظر می‌رسد وسیله و ابزاری برای اضای روحیه خیال‌پردازی سنگ‌تراشان گردید. در این کشورها ب دکوراسیون سنگی، ساختی داده شد که با آنچه در ایران با سفال و گچ انجام می‌گرفت تفاوت داشت». به هر حال در سوریه دوران رواج مقرنس را می‌توان از قرن 12 و 13 میلادی دانست. در مصر و در آغاز مقرنس استلاکتیدی فقط در فاسادها گرفته می‌شد. در سال 1125 م سه کنج‌ها همراه با سایر عناصر تزئینی به کار گرفته شدند.
شکوفایی این هنر زیبا را در زیر بالکن انبارهای مدرسه? ابن طولون می‌توان دید. از نمونه‌های دیگری از شکوفائی این هنر در مصر می‌توان به خانقاه سلطان بارس (1310 م) مقبره? سنجر سالار (1304 م) اشاره کرد. ورودی با طاق‌های استلاکتیت نیز در مسجد قاهره پایه گذاری شد.از جمله مدرسه? سلطان حسن در بسیاری از بناهای مقرنس در نماها و در قسمتهایی با اهمیتی ویژه به کار گرفته می‌شد. «در مساجد دوره سلجوقی، ترکیه و عثمانی، وقلعه‌های تابع آن که از قرن 13 آغاز می‌گردد این استلاکتیت‌ها در رواقها و طاقها به کار گرفته می‌شدند» این نوع اثر در مسجد علاءالدین در نجد و مناره‌های مزدوج مدرسه? ارزة الروم دیده می‌شود. همچنین در آق مدرسه 1409 م و مسجد سبز 1421 م. در بورسا رواقهای مقرنس با چند استثناء جزو ویژگی‌های مساجد بزگ عثمانی به حساب نمی‌آید. بر عکس استلاکتیت‌ها بصورت نواری در زیر بالکن منارها دیده می‌شود.در معماری اندلسی و مغربی گنبدها مبدل به صورتی از مجموعه‌هایی نظیر کندوهای عسل، تابع هندسه مربع و مستطیل گشتند که بر گرداگرد یک دایره می‌چرخیدند.
مقرنسها از دیدگاه فنی و کاربردی
مقرنسها به دو سبک اجرا می‌شوند در هر مقرنس از پایین به بالا عناصر ریزتر و کوچکتر می‌شوند. مقرنس در نقاط مختلفی در سرستونها و گیلوئی‌ها و کتیبه‌ها و چشمه طاقها کار می‌شود.
نامگذاری مقرنس بر اساس محل ساخت آن است، مثل مقرنس چشمه طاق گیلوئی، کتیبه و مقرنس سرستون. در مورد چشمه طاق چون در قوسها و طاقی‌ها کار می‌شود، مقرنس قوس هم دارد بهر حال آنچه در همه? این انواع مشترک است، عناصر سازنده? آن است که بنا بر اصطلاح سنتی آلت می‌نامند که مهمترین آنها عبارت اند از : شاپرک، طاس، تخته، شمسه عرقچین، شمسه تخته قطارتی، چهار لنگه? منتظم و... آلات نامبرده جزء آلات مشترکند ولی بعضی از انواع وجود دارند که فقط با مصالح گچ یا آینه یا آجر بکار می‌روند و استفاده از آنها با مصالح دیگر مجاز نیست. این آلات همگی هنگام کار روی یک نقشه پیاده گردند و مهمترین و کاربردی ترین آنها ترکیب طاسه? نیم شش (شش ضلعی) با دو شاپرک اس.
برای مرحله? ساخت باید ابتدا آن را در خارج بنا بصورت تخته تخته درست کرد تا هم در وقت و زمان اجرای کار صرفه جویی شود و هم خطر ریزش آن کمتر شود، پس از نسب هر تخته م محکم نمودن آنها با پشت کار تخته? دیگری نصب و برای تیغه ارتفاع بین دو تخته باید از تخته گچی نازک که قبلا آماده می‌گردد استفاده کرد.
برای بستن تخته‌ها باید از طنابی محکم ولی نسبتا نازک بنام تناب موئی که قلاب نامیده می‌شود استفاده کرد و پس از پوشیده شدن با گچ حکم ستون معلقی را برای جلوگیری از ریزش کار دارد و سپس کار اجرا می‌شود.
منبع:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%...B1%D9%86%D8%B3

  

90/12/15
7:51 ع

نبد سلطانیه در دوره برپایی مرتفعترین بنای جهان بودهو هم اکنون نیز یکی از عظیم ترین بناهای تاریخی جهان به شمار می رود . این بناقسمتی از مجموعه عظیمی است که به ابواب البر مشهور بوده و شامل دارالشفاء ، بیتالقانون ، بیت الحکمه ، دارالیاده و ... این بنا در قوم هم کف با فضاهایجانبیآرامگاه دارای پلان مربع مستطیل بوده و ادامه مجموعه در طبقات هشت ضلعی متمایل بهمنتظم است .

این گنبد از سه فضای گنبد خانه ، تربت خانه ،سردابهتشکیل شده و از نظر حجمی و ترکیب فضا این بنا با معماری هیچکدام از مقابر اسلامیایران مطابقت ندارد در حالیکه این وضعیت را می توان با آئین تدفین مغول که در دومرحله انجام می گرفت ، مطابقت داده و آن را با معماری ترکیبی از مراسمتدفینمغول تبیین نمود.باتوجه به این طرز تفکر گنبد خانه محل عزاداری به جسد ، سردابه محلنگهداری و تدفین جسد وتربت خانه فضای مسقف بالای سردابه می باشد .ورودی اصلیآرامگاه اولجایتو در ایوان های شمال شرقی و شمال غربی تعبیه شده و کاربرد ایوانهایشمالی ، شرقی وغربی پنجره می باشند .پلان فضای گنبد خانه متمایل به هشت ضلعی منتظمو طول هر یک از اضلاع از 06/10 متر تا 16/10 متر متغیر است .

قطر گنبد خانه 40/24 متر می باشد در این فضا 8 جرزسنگین با عرض 32/6 تا 25/7 متر با سطح مقطع 50 متر مربع قرار گرفته و مهمترین وجهمشخصه تحول معماری از درون سلجوقی به دوران ایلخانی را نمایش می دهد . در حد فاصلاین جرزها ایوانها و بنائی در دو طبقه اجرا گردیده و ارتفاع طبقه همکف از رقوم فعلی 7/9 متر و ارتفاع طبقه اول از رقوم هم کف 70 /19 متر قابل اندازه گیری می باشد . کفاین فضا با استفاده از سنگ رخام سفید مفروشی بوده است . قوس ایوانها در این فضا پنج و هفت تند است . در منتهی الیه این قوسها کتیبه هایی با متن احادیث نبوی در آن نوشته شده و پس مقرنس کاری زیبایی که وظیفه ترمپه ها بر آن محول شده پلان هشت ضلعی را به پلان دایره تبدیل نموده و زمینه اجرا گنبد را فراهم آورده است . دومین فضای مورد بحث آرامگاه اولجایتو ، فضای موسوم به تربت خانه می باشد ،‌این فضا به شکل مستطیل با طول ضلع 60/17 متر و عرض 8/7 متر و با ارتفاع 16 متر ، محراب مجموعه را در جرز جنوبی در خود جای داده است . پوشش سقف تربت خانه از سه واحد طاق و تویزه ساخته شده قطر طاق وسطی که بزرگتر است 9 متر و طاقهای طرفین 3 متر قابل اندازه گیری می باشد در ارتفاع 0/3 متری از کف ، درگرداگرد آن کتیبه ای در دو قلم ریز به خط کوفی مشجر و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده و اطراف کلمات را تزئینات اسلیمی پر نموده است . بین تریت خانه و محوطه زیر گنبد پنچره بزرگی از مس طلا قرار داشت که به مرور زمان از بین رفته و یا به غارت برده شده است .

سردابه سومین فضایی است که با ترکیب فضاهای مذکور افاده معنی می نماید . این فضا محل قبر اصلی می باشد . ورودی سردابه در ایوان جنوبی تربت خانه قرار دارد و با تعبیر 9 پله به پهنای 250 سانتیمتر می رسد در وسط این فضا محل قبر و در طرفین آن دو فضای کوچک جهت استقرار نگهبانان جلوگیری از ورود ارواح خبیثه تعبیه شده . بررسی ترکیب فضایی این سردابه و ارتباط آن با کل مجموعه و قابل مقایسه نبودن آن با سایر بناهای آرامگاهی می توان چنین استنتاج نمود که این آرامگاه بر اساس بینش مغول بویژه آئین شمنیت ساخته شده باشد . گنبد آرامگاه اولجایتو بزرگترین نوع خود در بناهای تاریخی ایران با ارتفاع 50/48 متر و قطر دهانه 40/24 متر و با ضخامت 160 سانتیمتر با روش دو پوششی ساخته شده و فضای خالی بین دو پوسته 60 سانتیمتر می باشد .

پلکانها

در بین جرزهای هشت گانه پلکانهای مارپیچی وجود دارد که طبقه زیرین را به طبقات دوم و غرفه های خارجی و مناره های هشتگانه متصل می کند . لازم به تذکر است که این پلکانها همه از پایین شروع نمی شود بلکه فقط دو پلکان زوایای شمالی و پلکان دیگر در نمای خارجی واقع شده است .
پلکانهای زوایای شمالی به طبقه دوم راه می یابد و پلکان سومی بدون اتصال به طبقه دوم بسوی بالا ادامه پیدا می کند . پلکانهای هشتگانه از طبقه سوم ( غرفه های خارجی ) ظاهر شده و تا امتداد مناره های هشتگانه صعود می نماید .
ایوانها
همانطور که در فوق اشاره شد بر اضلاع هشتگانه پلان داخلی 8 ایوان رفیع و وسیع به ارتفاع 80/18 و به عرض 70/7 متر واقع شده اند .این ایوانها یکنواختی حاصل از وجود جرزهای قطور ، را از بین برده و باعث شده که بنا زمخت جلوه ننماید . این ایوانها در عمق 60/2 و ارتفاع 9 متری به دو طبقه تقسیم شده است . در طبقه اول یا همکف ورودی های اصلی و ورودی های کوچک فرعی به محوطه های عبادتی قرار دارند
ایوان جنوبی متصل به محوطه ای بنام تربت خانه است که در صفحات آینده شرح آن داده خواهد شد . ایوانهای شرقی و غربی در انتها دارای درهای بزرگ می باشد . در حالیکه در انتهای طبقه اول ایوانهای فرعی یک در کوچک وجود دارد. سقف طبقه اول دارای قندیل بندی و مقرنسکاری بسیار جالب و زیبا می باشد .
طبقه دوم این بخش بوسیله راهروی پوشیده ای با هم در ارتباطند . بطوری که می توان در این طبقه تمامی بنا را دور زد در غرفه های طبقه دوم انواع تزئینات و مقرنسکاریهای ارزنده ای دیده می شود که نشانگرذوق و سلیقه و دقت هنرمندان دوره ایلخانیان است <
یکی از خصوصیات اصلی و منحصر بفرد در گنبد سلطانیه دو جداره بودن آن است که از دو قشر موازی و مجزا که صرفا" با پشت بندهای آجری بین خود بهم مربوط بوده و همچنین فرم واحدی را شامل می شوند تشکیل شده است . و این تنها نمونه در مورد گنبدهائی با وضع ساختمانی فوق الذکر محسوب می شود و به نظر اینجانب نمی توان نمونه ای با وضع ساختمانی فوق الذکر در دنیا یافت که متعلق به قبل از بنای مزبور باشد . و از این رو گنبد فوق اهمیت شایانی را در تاریخ معماری دنیا داراست بطوریکه مدتها بعد از ساختمان گنبد سلطانیه چه در غرب و چه در شرق رفته رفته آثاری با خصوصیات تکنیکی فوق بوجود می آید . از جمله مهمترین آثاری که به تقلید از گنبد سلطانیه احداث شده گنبد کلیسای سانتاماریا دلفیوره می باشد که بیش از صد سال بعد از آن ساخته شده است .

تاثیر معماری گنبد سلطانیه در گنبد سانتاماریادلفیوره

در پایان بررسی معماری گنبد سلطانیه این نکته ضروری است که این بنا در دوره های بعد الگوئی برای معماران ایرانی گردید . تاثیر این گنبد را نه تنها در معماری بعضی از بناهای تاریخی ایران می توان مشاهد نمود ، بلکه حتی برخی از باستان شناسان نیز بر این عقیده اند که طرح گنبد سلطانیه و معماری آن پا از مرزها فراتر نهاده و بر بنائی چون گنبد سانتاماریا دلفیوره در شهر ( فلورانس ) نیز تاثیر گذارده است .
نظریه پروفسور پائولزی در این مورد چنین است :
" و با اینکه ما از ترکیب ساختمانی گنبد این کلیسا بی اطلاعیم ، معذالک مطمئنیم که گنبدی را که بیش از صد سال بعد یعنی سال 1418 و 1419 توسط برونلسکی و گیبرتی بر روی کلیسا زده شده از فرم و نحوه ساختمانی گنبد سلطانیه متاثر گردیده است چون گنبد سلطانیه تنها نمونه گنبد دو جداره متوازی است که اینجانب در تمام آسیا می شناسم . بنابر این اثر آن بر روی تنها گنبد اروپائی از این نوع یعنی گنبد برونلسکی انکار ناپذیر است . "
پائولزی در بخش دیگر از نوشته های خود وجه تشابهات دو بنا را یاد آوری کرده و چنین اظهار نظر می کند :
" روابطی که معماری دو بنای گنبد سلطانیه و کلیسای سانتاماریادلفیوره را بهم نزدیک می کند این است که هر دو دارای یک نقشه مرکزی و گنبدی دو جداره است ."
هر ضلع این بنا دوازده ضلعی 8/4 متر و در بین زوایای دوازده گانه نیز نیمه ستونهایی تزئینی دیده می شود . ضمنا" بدنه خارجی دو نیمه ستون جبهه شمالی را فرورفته و مقعر ترتیب داده اند و با آثار آجری که بر روی بعضی از نیم ستونها باقی است بنظر می رسد که در روی این نیم ستونها گلدسته های آجری شبیه گنبد سلطانیه وجود داشته است .
پله های متعدد ویران شده که بطرف شرق تپه ادامه دارد از آثار باقیمانده ایست که می توان در بنا مشاهده نمود . گنبد ویران شده و راهروها و پله های داخلی عموما" از آجر ساخته شده اند  تزئینات بنا شامل آجر همراه با کاشیهای فیروزه ای و آبی گلدار ،‌با طرحهای ستاره چهار پر وکاشیهای کوچک چند پهلو است .
عنوان مقاله:(کلیاتی دربارهمعماری گنبد سلطانیه)مؤلف:احمد اصغریان جدیمأخذ:فرهنگ معماری ایرانشماره 2‚3 (فروردین 1355) ص62ـ67

  

90/12/15
7:48 ع


مهم‌ترین اصول معماری ایرانی را «درون‌گرایی»، «پرهیز از بیهودگی» ، «مردم‌محوری» ، «خود‌بسندگی» و «نیارش» دانسته‌اند.


درون‌گرایی:
یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونه‌ای معماری ایران را درون‌گرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان‌دهی اندام‌های ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان‌سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا می‌کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می‌داد.

 

 پرهیز از بیهودگی:
در معماری ایران تلاش می‌شده کار بیهوده انجام نشود و از اسراف پرهیز می‌کردند.


مردم‌محوری:
مردم‌محوری به معنای رعایت تناسب میان اندام‌های ساختمانی با اندام‌های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان‌سازی است. در ایران هم مثل مکان‌های دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی است. معمار ایرانی بلندای درگاه را به اندازه بالای مردم می‌گرفته و روزن و روشندان را چنان می‌آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرا می‌آورد. پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و افراز طاقچه به اندازه‌ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازه‌ای پهناور و باشکوه بوده که شایسته پذیرایی باشد.


خودبسندگی:
معماران ایرانی تلاش می‌کردند مصالح مورد نیاز خود را از نزدیک‌ترین نقاط ممکن به‌دست آورند و ساختمان‌ها را چنان می‌ساختند که نیازمند به مصالح جاهای دیگر نباشد و تنها به خود اکتفا کنند. به این ترتیب کار ساخت‌وساز با شتاب بیشتری انجام می‌شد و ساختمان با طبیعت پیرامون خود سازگارتر بود و هنگام بازسازی و نوسازی نیز همیشه مصالح در دسترس است.


نیارش:
نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و مصالح‌شناسی گفته می‌شود. معماران به نیارش ساختمان بسیار توجه می‌کردند و آن را از زیبایی جدا نمی‌دانستند. آنها به تجربه به اندازه‌هایی برای پوشش‌ها و دهانه‌ها و جرزها دست یافته بودند که همه بر پایه نیارش به دست آمده بود.


بناهای تاریخی ایران را بر اساس سبک معماری
می‌توان به صورت زیر دسته‌بندی کرد:
پیش از پارسی، پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی. در این تقسیم‌بندی چهار شیوه خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی از شیوه‌های دوران اسلامی هستند و به دنبال دگرگونی‌های پس از آمدن اسلام به ایران پدیدار شدند.


معماری پیش از پارسی:
محوطه قدیمی زاغه در دشت قزوین، تپه سیلک کاشان، معبد چغازنبیل مربوط به دوران عیلامیان، تپه هگمتانه و نوشیجان تپه در استان همدان از نمونه‌های این معماری هستند. نمونه دیگر این دوران، معماری مادی استودان‌ها است که برخی از آنها را در دکان داوود در نزدیکی سرپل ذهاب، در فخریک کردستان و... می‌توان مشاهده کرد.


معماری پارسی:
محوطه تاریخی پاسارگاد به علاوه آرامگاه کوروش، کاخ آپادانا در شوش، مجموعه کاخ‌های تخت‌جمشید و آرامگاه‌های واقع در نقش رستم از نمونه‌های معماری‌های این سبک هستند. شیوه معماری پارسی، نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله اسکندر به ایران را در بر می‌گیرد. در این
معماری، بیشتر از آنکه بتوانیم به یک سبک خاص اشاره کنیم می‌توانیم توانایی و هنر ایرانی را در تقلید درست و هماهنگی میان سبک‌های مختلف ارزیابی نماییم.
در حقیقت بنیاد شیوه پارسی از همان ساختمان‌های ساده که در سرزمین‌های غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است اما پدیده تازه‌ای که با گسترش فرمانروایی پارس‌ها روی می‌دهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمین‌های گوناگون است. علاوه بر نمونه‌هایی که به عنوان معماری پارسی ذکر شد می‌توان به الگوی چهار‌باغ اشاره کرد که یکی از ماندگارترین ابداعات هخامنشیان در عرصه طراحی است که در پاسارگاد پا به منصه ظهور گذاشت و ادامه یافت.


معماری پارتی:
معبد آناهیتا در کنگاور، کوه خواجه در سیستان، آتشکده فیروزآباد، بازه هور در نزدیکی نیشابور، کاخ سروستان و کاخ قصر شیرین از نمونه‌های معدود این سبک معماری در داخل ایران به حساب می‌آیند. طاق کسری در نزدیکی بغداد، کاخ الحضرا، مجموعه فسا و کاخ آشور از نمونه‌های این سبک معماری هستند که خارج از مرز جغرافیایی ایران امروزی قرار دارند. شاید بتوان گفت آنچه که ما معماری پارتی می‌نامیم، نه معماری یونانی است و نه معماری هخامنشی. در این دوران معماران به نوآوری بزرگی در طول تاریخ بشری دست یافتند که همان پوشش‌های طاقی در دهانه‌های بزرگ و گنبدها در زمینه چهارگوش است.


شیوه خراسانی:
مسجد جامع فهرج، تاریخانه دامغان؛ مسجد جامع اصفهان؛ مسجد جامع اردستان؛ مسجد جامع نایین و مسجد جامع نیریز از مثال‌های این شیوه معماری هستند. یکی از نمونه‌های ساختمان‌هایی که در شیوه خراسانی پدیدار شد و در معماری ایران جایگاه ارجمندی پیدا کرد، مسجد است. از ویژگی‌های این شیوه سادگی بسیار در طراحی؛ پرهیز از بیهودگی؛ مردم‌محوری و بهره‌گیری از مصالح بومی است.


شیوه رازی:
گنبد قابوس، مسجد جامع اصفهان (آغاز طرح چهار‌ایوانی)؛ مسجد جامع زواره؛ مسجد جامع اردستان (افزوده‌ها)؛ گنبد سرخ مراغه؛ رباط شرف؛ برج‌های خرقان و مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا با این شیوه بنا شده‌اند. شیوه معماری رازی همه ویژگی‌های خوب شیوه‌های پیشین را به بهترین گونه داراست. نغزکاری شیوه پارسی، شکوه شیوه پارتی و ریزه‌کاری شیوه خراسانی در شیوه معماری رازی با هم می‌پیوندند.


شیوه آذری:
گنبد سلطانیه، مسجد علیشاه تبریز، مسجد جامع ورامین، مسجد جامع یزد، مسجد گوهرشاد، مسجد میرچقماق یزد، مسجد بی‌بی خانم سمرقند، گور امیر سمرقند و مسجد کبود تبریز از بناهایی به سبک معماری آذری هستند. سرزمین آذربایجان در معماری ایران در رده نخست اهمیت جای دارد، چراکه سه شیوه معماری ایران یعنی پارسی، آذری و اصفهانی از آنجا سرچشمه گرفته و به سراسر کشور رسیده است. در این شیوه معماری بیشتر از هندسه در طراحی استفاده می‌کردند و به این سبب گوناگونی طرح‌ها در این شیوه بیشتر از همه است. ساختمان‌هایی که در این شیوه ساخته می‌شدند، همچون گنبد سلطانیه و
مسجد علیشاه تبریز از اندازه‌های شاهانه برخوردار بودند.


شیوه اصفهانی:
مسجد امام اصفهان، مسجد شیخ لطف‌الله، مدرسه خان شیراز، مجموعه گنجعلی‌خان کرمان، کاخ چهلستون، هشت بهشت، مدرسه چهارباغ اصفهان، مدرسه امام کاشان و مدرسه آقا بزرگ کاشان از نمونه‌های این شیوه معماری به شمار می‌روند. خاستگاه این شیوه اصفهان نبوده ولی در اصفهان رشد کرده و بهترین نمونه‌های آن در این شهر ساخته شده‌اند. این شیوه کمی پیش از روی کار‌آمدن صفویان از زمان قره‌قویونلوها آغاز شده و در پایان روزگار محمد‌شاه قاجار، دوره نخست آن به پایان می‌رسد. دوره دوم آن زمان انحطاط این شیوه است که در واقع از زمان افشاریان آغاز و در زمان زندیان دنبال شد ولی انحطاط کامل آن از زمان محمدشاه آغاز شد و در دگرگونی‌های معماری تهران و شهرهای نزدیک به آن آشکار شد و از آن پس دیگر شیوه‌ای جانشین شیوه اصفهانی نشد.

منبع : خلاصه کتاب معماری اسلامی دکتر پیرنیا


  

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ